کد مطلب:300 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

احکام معاشرت و روابط اجتماعی و بین المللی
معاشرت و روابط بین مسلمانان باید بر اساس برادری و رعایت حقوق و حیثیّت و نوامیس یكدیگر تنظیم گردد; پس اموری از قبیل عدالت، احسان، صداقت، احترام، حسن ظن، فداكاری، ادای امانت، حفظ اسرار یكدیگر، اصلاح ذات البین، مشورت با یكدیگر و تعاون در اعمال خیر در معاشرت با یكدیگر باید رعایت شوند، بخصوص اگر طرف معاشرت پدر و مادر و بستگان، بزرگان دین و دانش، معلّمان و استادان، زنان و خردسالان و افراد محروم و مستضعف و سالخورده و یا مصیبت زدگان باشند.



(مسأله 2792) بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تكبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مكر، رشوه، سوءظن، فتنه انگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یكدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاك گردانند.



(مسأله 2793) آزار رساندن به مؤمن، به هر شكل كه باشد، و نیز توهین و تضعیف و هتك حُرمت او حرام است، و در بعضی از روایات حرمت «مؤمن» از حرمت «كعبه» بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1); بنابراین بر همگان لازم است كه حرمت یكدیگر را نگاه داشته از توهین و هتك و تمسخر و ستم به دیگران شدیداً بپرهیزند.



(مسأله 2794) یكی از گناهان كبیره كه وعده عذاب بر آن داده شده «غیبت» است، و معنای «غیبت» آن است كه شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب او بیان كند، بلكه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل كند كه اگر در حضور او بیان می كرد ناراحت



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ وسائل الشیعة، كتاب الحجّ، باب 147 از ابواب «احكام العشرة»، حدیث 1 و 2 و 3.



[473]

می شد، غیبت محسوب می شود.



(مسأله 2795) اگر انسان از مسلمانی غیبت كرده باشد، بنابر احتیاط واجب چنانچه ممكن باشد ومفسده ای پیدا نشود، باید به هر وسیله ممكن از او حلالیت بخواهد و اگر ممكن نباشد یا گفتن به او موجب مفسده شود، برای او از خداوند طلب آمرزش نماید و در صورتی كه غیبت یا تهمتی نسبت به او انجام داده باشد كه سبب شكست و وهن او شده باشد، باید آن را جبران و برطرف نماید.



(مسأله 2796) در مواردی غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نموده اند:



اوّل: غیبت از شخصی كه متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی كه به آن تظاهر می كند.



دوم: غیبت كردن مظلومی كه در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به كسی كه به او ظلم كرده و در خصوص ظلمی كه به او شده است.



سوم: موردی كه انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد.



چهارم: آگاه نمودن مشورت كننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت.



پنجم: جایی كه انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد.



ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاكم شرع.



هفتم: جایی كه عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیب جویی به قصد معرفی آن را بیان كند.



هشتم: موردی كه انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذكر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد.



نهم: جایی كه عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این كه معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد و احتیاط آن است در موردی كه شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نكنند.



دهم: موردی كه در صدد ردّ كسی باشد كه نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن



[474]

دیگری وارد آورده است.



لازم است در تشخیص مصادیق مواردی كه بیان شد دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اكتفا شود.



(مسأله 2797) هرگاه در جلسه ای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یكی از استثناهایی كه در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این كه گوش دادن به آن حرام است، بر هر فردی كه قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ كند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: «هر كس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را كه مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نكند و در اثر سكوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد كرد».(1)



(مسأله 2798) اگر مسلمانی در معرض خطر جانی قرار بگیرد، خواه در اثر گرسنگی یا تشنگی باشد یا غرق شدن، تصادف، برق گرفتگی و نظایر آن، بر هر مسلمانی كه اطّلاع پیدا می كند واجب است به هر شكل ممكن و در حدّ توان او را نجات دهد.



(مسأله 2799) مستحب است مسلمان هنگام بر خورد با مسلماندیگر سلام كند، و نسبت به سلام كردنِ «سواره به پیاده» و «ایستاده به نشسته» و «كوچكتر به بزرگ تر» زیاد سفارش شده است.



(مسأله 2800) در غیر نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگویند، مثلاً اگر كسی بگوید: «سَلامٌ عَلَیْكُمْ» جواب بدهد: «سَلامٌ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ الله» اما در حال نماز باید به همان مقدار اكتفا نماید.



(مسأله 2801) اگر دو نفر همزمان به یكدیگر سلام كنند، بر هر یك واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.



(مسأله 2802) اگر مرد و زن نامحرمی در محلّ خلوتی باشند كه كسی در آنجا نبوده و دیگری هم نتواند وارد شود، چنانچه بترسند كه به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون روند، بلكه احتیاط واجب آن است كه مطلقا از خلوت كردن بپرهیزند، هر چند خوف ارتكاب حرام نباشد یا دیگری هم بتواند وارد شود و صحّت نماز آنان نیز در حال خلوت و نبودن



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ وسائل الشیعة، كتاب الحجّ، باب 156 از ابواب «احكام العشرة»، حدیث 1 و 2 و 4 و 7.



[475]

شخص سوم، محلّ اشكال است.



(مسأله 2803) خلوت كردن مرد و زن نامحرم در یك اتومبیل به شكلی كه شخص دیگری نباشد، خلاف احتیاط است و اگر مظنّه فساد و گناه باشد، حرام است.



(مسأله 2804) اختلاط زن و مرد در مراكز و مجامع عمومی به شكلی كه در معرض فساد و گناه قرار بگیرند، جایز نیست.



(مسأله 2805) مسافرت به كشورهای غیر اسلامی و اقامت در آنجا جهت تحصیل علوم روز یا تجارت و كسب و كار جایز است، به شرط آن كه اطمینان داشته باشد در عقیده و عمل او انحرافی صورت نمی گیرد; بنابراین كسی كه در آن مكان ها اقامت گزیده اگر نسبت به خود یا زن و فرزندانش خوف انحراف داشته باشد، بر او لازم است كه به سرزمینی كه از خطر انحراف در امان است هجرت نماید.



(مسأله 2806) كسی كه در كشور غیر اسلامی اقامت دارد، جایز است با كفّار بر اساس مَنِش انسانی معاشرت داشته باشد، و نیز ازدواج موقّت با زنان اهل كتاب(1) جایز است و می تواند برای كفّار به شكل اجاره، وكالت و امثال آن كار كند، به شرط آن كه عمل او مستلزم انجام حرام یا موجب ضرری یا ذلّتی برای خود او یا سایر مسلمانان و یا كشورهای اسلامی نباشد.



(مسأله 2807) كسی كه در كشور غیر اسلامی اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منكر، از اسلام دفاع نماید; همچنین واجب است با مراعات شرایط زیر كفّار را به اسلام دعوت نماید:



اوّل: حكومت اسلامی به خاطر مصالح مهم تری، دعوت و تبلیغ به اسلام را در بلاد كفر موقتاً ممنوع نكرده باشد.



دوم: صلاحیّت و اهلیّت و نیز قدرت بر تبلیغ اسلام در مناطق كفر را داشته باشد.



سوم: مفسده مهمّی پیش نیاید.



و چنانچه تبلیغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست كفّار باشد و هتكی در بین نباشد، مانعی ندارد.



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ به یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان در اصطلاح «اهل كتاب» گفته می شود.



[476]

(مسأله 2808) معاشرت سالم با كفّاری كه در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی كه خوف تقویت كفر و ترویج فساد و انحراف فكری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و كشور اسلامی در بین نباشد، اشكال ندارد ولی رابطه با كفّاری كه در حال جنگ با مسلمانان می باشند، مخصوصاً اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.



(مسأله 2809) معاشرت و رابطه با غیر مسلمانان نیز باید مطابق با مقرّرات اسلام تنظیم گردد، بنابراین باید از كارهایی همچون تخلّف از قراردادها، پیمان ها و وعده ها، غَشّ در معامله، كم فروشی، خیانت در امانت، اجحاف و نظایر آن خودداری شود.



(مسأله 2810) در روایات اسلامی نسبت به «وفای به عهد و قراردادها» سفارش اكید شده است; از جمله در نهج البلاغه آمده است كه حضرت امیر(علیه السلام) خطاب به مالك اشتر(رحمه الله) فرمودند: «... و اگر با دشمنت پیمان نهادی و در ذمه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا كن و آنچه را بر ذمه داری ادا، و خود را چون سپری برابر پیمانت برپا، چه مردم بر هیچ چیز از واجب های خدا چون بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشند با همه هواهای گونه گون كه دارند و رأیهای مخالف یكدیگر كه در میان آرند.»(1) بنابراین كلّیّه تعهدات و قراردادهای منعقد شده بین اشخاص و حتّی بین دولت ها یا میان آنها و اشخاص باید محترم شمرده شود، و نقض یك طرفه آنها بدون مجوز شرعی و نیز اعمال مكر و خدعه جایز نیست; همچنین كلّیّه تعهدات دولت اسلامی با دولت های كافر غیر حربی كه در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان منعقد شده باشد، محترم خواهد بود، ولی اگر قرارداد یا تعهدی بر اساس مكر و خدعه و استعمارِ كشور اسلامی از سوی دولت استعمارگر تحمیل شده باشد، عمل به آن تعهد و قرارداد لازم نیست، بلكه در مواردی لغو آن واجب می باشد.



(مسأله 2811) هیچ مسلمانی نباید نسبت به مسائل و مشكلات سایر مسلمانان بی تفاوت باشد، و به اندازه قدرت و توان خود موظّف است در اصلاح امور دینی و دنیایی دیگران اقدام نماید. از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده است كه فرمودند: «كسی كه



ــــــــــــــــــــــــــــ



1 ـ نهج البلاغه، ترجمه دكتر شهیدی، نامه 53، صص338 و 339.



[477]

صبح كند در حالی كه به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست».(1)



(مسأله 2812) شركت در مجالس گناه از هر قبیل و به هر شكل كه باشد حرام است، مگر این كه به نحوی بتواند اهل مجلس را نیز از گناه بازدارد یا واجب مسلّم تری را انجام دهد و یا مانع گناه بزرگ تری شود، و اگر انسان احتمال ندهد كه مجلس گناه باشد و پس از شركت متوجّه گناه بودن آن شود، چنانچه نتواند نهی از منكر نماید یا نهی او مؤثر نباشد، باید مجلس را ترك كند.



(مسأله 2813) اگر كسی بر اثر تجسّس بر رازی از رازهای زندگی داخلی مردم آگاه شود، نباید آن را افشا كند و اگر آن را افشا كند و موجب زیان مالی یا آبرویی به كسی شود، صرف نظر از گناهی كه كرده، باید آن زیان را جبران نماید.